دیکشنری
barrel chair
bæɹəl t͡ʃɛɹ
فارسی
1
عمومی
::
صندلی فنری كه پشتش سفت ومقعر است
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
BARQUE
BARQUENTINE
BARRACK
BARRACKS
BARRACKS CONSTRUCTION
BARRACKS UPGRADE 1
BARRACOON
BARRAGE
BARRAGE CLOUD
BARRATOR
BARRATRY
BARRED
BARRED A
BARREL
BARREL ALONG
BARREL CHAIR
BARREL DRUM
BARREL IN
BARREL OF FUN
BARREL ORGAN
BARREL OUT
BARREL PRINTER
BARREL SLING
BARREL SWITCH
BARREL SWIVEL
BARREL TOWARD
BARREL VAULT
BARRELFUL
BARRELHOUSE
BARREN
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید